این ستاره نوزاد که اوریونیس V1647 نام دارد به عنوان یک پروتواستار یا نسخه ابتدایی و تکامل نیافته ستاره شناخته شده و از گاز و گرد و غبار تشکیل شده است.
این ستاره در فاصله 1300 سال نوری در سحابی مک نیل قرار دارد.
ستاره V1647 روزی یک بار می چرخد و سرعتش حدودا 30 برابر گردش خورشید است.
این ستاره برای اولین بار در سال 2004 شکل گرفت اما سال 2006 خاموش شد. اما مجددا در سال 2008 فعال شده و از آن موقع تاکنون فعال است.
اما در یک بررسی اخیر، سه تلسکوپ اشعه ایکس از ناسا، ژاپن و اروپا به ترتیب با نام های چاندرا، سوزاکو و ایکس ام ام نیوتون از تشعشعات این ستاره تازه متولد شده تصویربرداری کرده اند
دکتر سید محمد دلیلی، فوق تخصص قلب کودکان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران اظهار داشت: مرکز قلب و عروق شهید رجایی برای اولین بار در ایران با استفاده از انرژی رادیو فرکونسی موفق به محدود کردن خون رسانی به قسمتی از بدن شده است.
وی با بیان اینکه مرحله اول این آزمایش بر روی نمونه حیوانی انجام شده، گفت: این طرح پس از طی مراحل قانونی و کسب تاییدیه سلامت می تواند جایگزین مناسبی برای عمل های قلب مانند بستن PDA و PABANDING بوده و به کمک آن می توان خونرسانی به سلولهای سرطانی را متوقف کرد.
دلیلی تصریح کرد: انرژی رادیو فرکونسی که در این آزمایش بکار رفته نوعی از انرژی الکتریکی بوده که بطور گسترده در درمان آرتیمی های قلبی استفاده می شود.
فوق تخصص قلب کودکان ادامه داد: نخستین نمونه ای که آزمایش روی آن انجام شد، یک گوسفند 15 کیلویی بوده که با استفاده از انرژی رادیو فرکونسی قسمتی از سرخرگ آن به قطر حدود 4 میلی متر بسته و سپس قسمت بزرگتری به قطر 8 میلی متر توسط این انرژی تنگ شد.
وی با اشاره به اینکه مرحله اول این آزمایش کاملا موفقیت آمیز بوده، افزود: با توجه به اینکه تاکنون از این انرژی برای محدود کردن خون رسانی به قسمتی از بدن استفاده نشده، بنابراین ما برای شروع از نمونه حیوانی استفاده کردیم که حیوان آزمایش شده هم اکنون در سلامت کامل به سر می برد
عصر امروز تعدادی از ماموران شهرداری تهران با مراجعه به محل آسایشگاه جانبازان اقدام به خارج کردن این افراد بصورت اجباری و با توسل به زور از محل آسایشگاه کردند.
معاون فرهنگی این آسایشگاه تاکید کرده است که اقدام مذکور که منجر به نارضایتی جانبازان این آسایشگاه شده است با اهداف اقتصادی صورت پذیرفته است .
این درحالی است که مشاور بنیاد جانبازان اعلام کرده است که هدف از تخلیه جانبازان ایمن سازی و مرمت بنای آسایشگاه می باشد .
گفتنی است در اقدام به تخلیه جانبازن از آسایشگاه یاد شده بدلیل نارضایتی و مقاومت برخی ازین عزیزان ، در درگیری میان ماموران و جانبازان تعدادی مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفته اند که وظیفه دستگاههای مسئول است تا سریعا با عوامل و مسببان این حادثه تلخ قاطعانه برخورد نمایند.
ثبت لحظه عبور سیاره ونوس در شهر کانزاس آمریکا
آغاز به کار کلاس ریاضی برای 1200 دانش آموز در دانشگاهی در ایالت ساکسونی آلمان
حضور خاندان سلطنتی انگلیس در کلیسای سنت پال لندن به مناسبت شصتمین سالگرد آغاز سلطنت ملکه
تظاهرات مردم مصر در میدان تحریر قاهره در اعتراض به حکم دادگاه مبارک
حمل نقشه کامل فلسطین در تظاهرات اعتراضی مردم غزه در چهل و پنجمین سالگرد جنگ شش روزه اعراب و اسراییل
ساخت سه چرخه با چرخهای توپ فوتبال در آلمان
دستفروشان خیابانی در جاکارتا اندونزی
اعتراض اوکراینی ها به تصویب قانون استفاده از زبان روسی به عنوان زبان دوم در این کشور (کی یف)
یک سرباز آمریکایی در حال دیدبانی در شب در استان کونار افغانستان
آوارگان افغان در حومه اسلام آباد
به گزارش مشرق، مدرسهای را تجسم کنید که به آموزش شکنجه، اینکه سربازان چگونه به راهبهها تجاوز و کشیشهای السالوادوری را به قتل برسانند میپردازد؛ مؤسسهای که وظیفه آن آموزش چگونگی "ناپدید کردن" افراد بیگناه در کمال مصونیت است.
حال تصور کنید که این مدرسه با دلارهای مالیاتدهندگان آمریکایی اداره شده و در خاک آمریکا واقع است. اما مجبور نیستید که چنین چیزهایی را تجسم نمایید زیرا "مدرسه قاره آمریکا" طی 64 سال گذشته همین کار را انجام داده است.
تاریخچه
"مدرسه قاره آمریکا" (School of the Americas) یک مؤسسه آموزشی برای سربازان آمریکای لاتین است که درپادگان بنینگ (Fort Benning) در ایالت جرجیا واقع شده. این مؤسسه در سال 2001 و پس از تصویب کنگره آمریکا به " مؤسسه نیمکره غربی برای همکاریهای امنیتی" (WHINSEC) تغییر نام داد.[1] ریاست " مؤسسه نیمکره غربی برای همکاریهای امنیتی" هماکنون بر عهده سرهنگ فلیکس سانتیاگو (Felix Santiago) قراردارد.
آرم مؤسسه نیمکره غربی برای همکاریهای امنیتی
مدرسه قاره آمریکا ابتدا در پاناما مستقر بود اما در سال 1984 و بر اساس مفاد مندرج در "معاهده کانال پاناما" (ماده چهار) از این کشور خارج گشته و بر اساس "معاهده بیطرفی و کارکرد دائمی کانال پاناما" (ماده 5) تقویت شد.
تصویر هوایی از فورت بنینگ محل استقرار مدرسه آدمکشها |
فورت گولیک، محل سابق استقرار این مدرسه در پاناما |
به گفته، جرج ایلیوسا (Jorge Illueca)، رئیسجمهور سابق پاناما، این مدرسه "بزرگترین پایگاه بیثباتسازی آمریکای لاتین" بود. مدرسه قاره آمریکا در تمام کشورهایی که دانشآموختگان آن پای گذاردهاند ردی از خون و رنج بر جای گذارده است. به همین دلیل منتقدین به این مدرسه لقب "مدرسه آدمکشها" را دادهاند.
بخشی از مستند "جنگ علیه دموکراسی" که به جنایتهای آمریکا و بالاخص دانشآموختگان مدرسه قاره آمریکا در آمریکای لاتین میپردازد
برای دانلود اینجا کلیک کنید
از سال 1946 تاکنون، مدرسه قاره آمریکا بیش از 64/000 سرباز کشورهای آمریکای لاتین را در حوزههایی چون تکنیکهای ضدشورش، تکتیراندازی، کماندو و جنگ روانی، اطلاعات نظامی و تاکتیکهای بازجویی، آموزش داده است. این دانشآموختگان از مهارتهای خود برای جنگ علیه مردم خودشان استفاده کردهاند.
در میان کسانی که توسط دانشآموختگان مدرسه قاره آمریکا مورد هدف قرار گرفتهاند میتوان به اساتید دانشگاهی، سازماندهندگان اتحادیهها، مددکاران مذهبی، رهبران دانشجویی و افراد دیگری که در راستای بهبود شرایط مردمشان تلاش میکنند، اشاره نمود. صدها هزار نفر از مردم آمریکای لاتین توسط افرادی که در مدرسه آدمکشها آموزش دیدهاند مورد شکنجه، تجاوز و قتل قرار گرفته، "ناپدید" و یا آواره شدهاند.[2]
سربازان خارجی در حال آموزش در مدرسه قاره آمریکا
نقض حقوق بشر توسط فارغالتحصیلان مدرسه آدمکشها
مدرسه قاره آمریکا به علت نقض حقوق بشر دانشآموختگان آن مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته است.[3]مسؤولان مدرسه اعلام کردهاند که "هیچ مدرسهای را نباید به علت رفتار دانشآموختگان آن مسؤول قلمداد نمود."[4] به گزارش "مرکز سیاستگذاری بینالمللی": "مدرسه قاره آمریکاچندین سال آماج انتقادات قرار داشت زیرا قبل و در حین سالهای "دکترین امنیت ملی" – سالهای جنگهای کثیف آمریکای جنوبی و جنگهای داخلی آمریکای لاتین – تعداد زیادی از نیروهای مسلح کشورهای آمریکای لاتین را آموزش داد. این نیروها یا حکومتهای ملی را سرنگون کردند و یا قدرت بسیاری در دستگاه حاکمه یافتند و حقوق بشر را به طور جدی در این کشورها نقض نمودند." دانشآموختگان این مرکز هنوز هم در گزارشهای خبری در مورد نقض حقوق بشر در این منطقه مورد اشاره قرار میگیرند.
دانشآموختگان مدرسه قاره آمریکا: از دیکتاتورهای دستنشانده تا سربازان جانی
در 16 نوامبر 1989 شش کشیش یسوعی و استاد دانشگاه آمریکای مرکزی، میزبان آنها و دختر وی در نوامبر 1989، در کمپ دانشگاه آمریکای مرکزی توسط نیروهای نظامی السالوادور کشته شدند. اتهام این افراد تلاش در جهت براندازی دولت السالوادور اعلام شد. هیأت اعزامی سازمان ملل برای بررسی این حادثه اعلام کرد که 19 نفر از 27 قاتلی که در این کشتار دست داشتند جزو دانشآموختگان مدرسه قاره آمریکا بودند.[5]
امیلیو ماسرا، گولرمو رودریگز و امانوئل نوریگا ژنرالهای جنایتکاری که توسط آمریکاییها آموزش دیده بودند.
اما دانشآموختگان مدرسه آدمکشها شامل افراد بسیار شناخته شدهتری نیز است: امانوئل نوریگا (Manuel Noriega)، دیکتاتور پاناما، قاچاقچی مواد مخدر و جاسوس سازمان سیا؛ امیلیو ماسرا (Emilio Massera)، فرمانده نیروی دریایی آرژانتین (1978-1973) و یکی از عاملین اصلی کودتای سال 1976؛ ژنرال لئوپولدو گالتیری (Lepoldo Galtieri)، آخریم دیکتاتور نظامی آرژانتین؛ ژنرال روبرتو ادواردو ویولا (Roberto Eduardo Viola)، یکی دیگر از رؤسای جمهوری آرژانتین در زمان حکومت نظامیان؛ ژنرال هوگو بانزر (Hugo Banzer)، دیکتاتور نظامی بولیوی از سال 1997 تا 2001؛ یحیی جامع، رئیسجهور دیکتاتور گامبیا که با کودتا به قدرت رسیده و هنوز در مسند قدرت حضور دارد؛ ژنرال گولرمو رودریگز (Guillermo Rodriguez)، دیکتاتور نظامی اکوادور بین سالهای 1972 تا 1976 که با کودتا علیه رئیسجمهوری قانونی این کشور به قدرت رسید؛ روبرتو دابیبسون (Roberto D'Aubuisson)، جاسوس سیا، فرمانده جوخه مرگ السالوادور و کسی که دستور قتل اسکار رومئو (Oscar Romero) اسقف اعظم السالوادور را صادر نمود، سرهنگ خولیو آلپیرز (Julio Alpirez)، مسؤول شکنجه و قتل شهروندان بولویایی و آمریکایی؛ عاملین جنایت الموزوته (El Mozote) – که طی آن چند صد نفر در یک دهکده به قتل رسیدند –و عاملین تجاوز و قتل راهبههای آمریکایی در السالوادور؛ [6] از هر 7 عضو سازمان مخوف اطلاعاتی شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه یک نفر دانشآموخته مدرسه قاره آمریکا بود. این لیست هنوز ادامه دارد.
ژنرال هوگو بانزر، ژنرال ادواردو ویولا و ژنرال لئوپولدو گالتیری؛ دیکتاتورهای که از مدرسه قاره آمریکا سربرآوردند
کشتارهای الموزوته در السالوادور و سنجوز در کلمبیا
واقعه کشتار غیر نظامیان موسوم به "ال موزوته"، در حد فاصل 11 تا 13 دسامبر سال 1981 میلادی (1360 خورشیدی) اتفاق افتاد که به گفته رئیس جمهور این کشور "بزرگترین کشتار غیر نظامیان در تاریخ معاصر آمریکای لاتین" بوده و دولت مسئول این کشتار بوده است. این کشتار که در خلال جنگ داخلی 12 ساله این کشور رخ داده بود، توسط ارتش السالوادور صورت گرفت که توسط ارتش آمریکا تعلیم داده شده و تحت حمایت آن بودند.
اجساد قربانیان الموزوته که توسط فارغالتحصیلان مدرسه آدمکشها اعدام گردیدند
طی این حادثه واحدهایی از ارتش السالوادور که در مدرسه قاره آمریکا آموزش دیده بودند، پس از درگیری با شبهنظامیان چپگرا به روستایی به نام "الموزوته" با حدود 20 خانوار وارد شدند. آنها همه افراد روستا را در میدان اصلی جمع کرده، آنها را رو به زمین خوابانده و در مورد شورشیان بازجویی کردند. سربازان سپس به روستاییها دستور دادند که به خانههای خود بازگشته و از آنها بیرون نیایند.
تندیس یادبود قربانیان کشتار الموزوته
روز بعد سربازان زنان و مردان و بچهها از یکدیگر جدا کرده و در کلیسا، صومعه و خانههای متعدد زندانی نمودند. در مرحله اول مردان بازجویی، شکنجه و کشته شدند. سپس زنان و دختران، حتی کودکان ده و دوازده ساله، مورد تجاوز قرار گرفته و تیرباران شدند و در آخر تمام کودکان خردسال را سر بریده و از شاخههای درختان آویزان نمودند. سربازان پس از کشتار تمام اهالی روستا خانهها را به آتش کشیده و آنجا را به قصد روستایی دیگر به نام "لوس توریلس" (Los Toriles) ترک نمودند. لوستوریلس نیز به سرنوشت شوم الموزوته دچار شد.[7]
در روز 21 فوریه 2005، هشت عضو جامعه صلح سن جونز آپارتادو (San Jose de Apartado Peace Community) در اورابا (Uraba)، کلمبیا – شامل سه کودک – با بیرحمی هرچه تمام کشته شدند. شاهدین حاضر در محل نیروهای قاتل را عضو ارتش کلمبیا معرفی نمودند. یکی از این افراد، لوئیز ادواردو گورا (Luis Eduardo Guerra)، فعال صلحطلب بود که یک چهره شناخته شده بینالمللی محسوب میشد. وی در نوامبر 2002 به فورت بنینگ سفر نمود تا علیه مدرسه قاره آمریکا و نیز تأثیر مخرب آموزشهای ان و نیز سیاست خارجی آمریکا بر ازادیخواهان کلمبیا سخنرانی نماید. علاوه بر وی یکی از ژنرالهای ارتش کلمبیا نیز در آنجا حضور داشت که البته نه برای سخنرانی علیه مدرسه بلکه برای شرکت در برنامههای آموزشی به آنجا رفته بود. این ژنرال فرمانده تیپ 17 ارتش کلمبیا بود یعنی یکی از دو تیپی که در زمان کشتار در محل حاضر بودند.
قربانیان کشتار سنجوز
دولت کلمبیا تا کنون تحقیقات منسجمی در مورد این حادثه انجام نداده و بلکه اعضای جامعه صلح را مجبور به ترک خانههای خود نموده است. هماکنون 95 خانوار از 100 خانوادهای که جامعه صلح را شکل میدادند مجبور به ترک روستای خود شدهاند.[8]
دیدهبان مدرسه قاره آمریکا
از سال 1990 تا کنون، یک سازمان غیر دولتی مستقر در واشنگتن با عنوان دیدبان مدرسه قاره آمریکا (SOA Watch) سعی داشته که دانشآموختگان این سازمان را زیرنظر گرفته و از طریق اقدامات قضایی و سازماندهی راهپیماییها و اعتراضات صلحطلبانه در جهت تعطیلی این مدرسه تلاش نماید. این سازمان دارای پایگاه دادههایی در مورد دانشآموختگان مدرسه قاره آمریکا و "مؤسسه نیمکره غربی برای همکاریهای امنیتی" است؛ افرادی که متهم به نقض حقوق بشر و دیگر اقدامات جنایتکارنه هستند.[9] این سازمان اعلام کرده که در سال 2001 تنها نام این مؤسسه و آن هم با هدف فریب افکار عمومی تغییر یافته و اهداف و برنامههای آموزشی آن به همان منوال سابق ادامه دارند.[10]
اعتراضات سازماندهیشده توسط سازمان دیدبان مدرسه قاره آمریکا
از سال 1990، دیدهبان مدرسه قاره آمریکا تظاهرات سالیانه اعتراضآمیزی را در برابر فورت بنینگ سازماندهی میکند. در سال 2005، 19/000 نفر در این اعتراض شرکت داشتند. این اعتراضات همزمان با سالگرد ترور 6 کشیش یسوعی در السالوادور توسط دانشآموختگان مدرسه قاره آمریکا انجام میگیرند.[11]
فیلم تظاهرات اعتراضآمیز علیه مدرسه آدمکشها در سال 2011
برای دانلود اینجا کلیک کنید
رویگردانی کشورهای آمریکای لاتین از مدرسه قاره آمریکا
در سال 2004 ونزوئلا تمام فعالیتهای آموزشی سربازان ونزوئلیایی را در این مرکز متوقف نمود. در 28 مارس 2006، دولت آرژانتین به ریاست جمهوری نستور کیرشنر، تصمیم به قطع اعزام سربازان بدین مرکز گرفت. دولت اروگوئه نیز اعلام داشت که به خطمشی خود مبنی بر عدم ارتباط با مدرسه قاره آمریکا ادامه خواهد داد. در سال 2007، اسکار آریسا رئیسجمهور کاستاریکا نیز تصمیم گرفت که به سایر کشوهای آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی پیوسته و از اعزام سرابازان به مدرسه قاره آمریکا خودداری نماید.[12] در 18 فوریه 2008، اوا مورالس، رئیسجمهور بولیوی، در نامهای خطاب به گیلبرتو پرز (Gilberto Perez)، رئیس وقت مدرسه، اعلام نمود که دیگر سربازان و افراد نیروی پلیس این کشور در برنامههای آموزشی مؤسسهای که قبلا با عنوان "مدرسه قاره آمریکا" شناخته میشد، شرکت نخواهند کرد.[13]
تجمع کهنهسربازان آمریکایی در حمایت از تعطیلی مدرسه آدمکشها
اعترافات مربی سابق مدرسه آدمکشها
جوزف ای بلیر (Joseph A. Blair) یک سرگرد بازنشسته ارتش آمریکا است که به عنوان مربی در مدرسه قاره آمریکا فعالیت مینمود و یکی از افسران ارشد برنامه سیا با عنوان عملیات فونیکس (Operation Phoenix) در ویتنام بود، عملیاتی که منجر به کشته شدن 40/000 نفر از مردم ویتنام شد. وی در سال 1989 بازنشسته شده و در سال 1993، با انتقاد علنی از مدرسه قاره آمریکا خواهان تعطیلی آن شد. وی از ان زمان تاکنون تبدیل به یکی از مخالفین سرسخت مدرسه قاره آمریکا شده است.
بلیر اذعان دارد که در مدرسه روشهای شکنجه آموزش داده میشدند: "واحدهای درسی شامل دستورالعملهای شکنجه بودند... وی عمدتا استفاده از دستورالعملهایی که ما برای جمعاوری اطلاعات در جنگ ویتنام به کار میبردین را آموزش میداد. تکنیکها شامل قتل، ترور، شکنجه، اخاذی و بازداشتهای بیدلیل بودند." به گفته بلیر در زمان کارتر دوبت تصمیم گرفت که استفاده از این تکنیکها را متوقف سازد اما مدرسه قاره آمریکا هنوز هم به آموزش آنها میپردازد. به گفته بلیر طی کی از جلسات یکی از ژنرالهای پینوشه به مدرسه آمده و در مورد حقوق بشر به مدت چهار ساعت تدریس نمود![14]
بخشی از مستند مایکل مور با عنوان "ملت تلویزیون" که در آن به مسأله مدرسه قاره آمریکا پرداخته است
برای دانلود اینجا کلیک کنید
مخالفت نمایندگان کنگره آمریکا با تعطیلی مدرسه آدمکشها
در سال 2005 طرحی به منظور تعطیلی مدرسه قاره آمریکا با حمایت 134 نفر از نمایندگان کنگره در کمیته نیروهای مسلح مجلس آمریکا مطرح گردید. در ژوئن 2007، طرح مکگاورن/لوئیس (McGovern/Lewis Amendment) بای قطع بودجه این مؤسسه با اختلاف شش رأی با شکست مواجه شد. به گزارش دیدبان مدرسه قاره آمریکا مقامات پنتاگون قبل از رأیگیری فشار زیادی به نمایندگان وارد ساخته بودند و علیرغم اینکه در ابتدا قرار بود این طرح با اکثریت قاطع آراء تصویب گردد اما بسیاری از نمایندگان از موضع خود عقب نشسته و بدین ترتیب طرح با شکست مواجه شده[15] و این مدرسه با عنوان جدید مؤسسه نیمکره غربی برای همکاریهای امنیتی به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
یقینا در آینده نیز شاهد اخبار و گزارشهای دیگری در مورد وحشیگریها و جنایتهای فارغالتحصیلان این مدرسه در اقصینقاط جهان خواهیم بود.
منابع و مآخذ:
[1] http://uscode.house.gov/download/pls/10C108.txt Title 10-Armed Forces, Subtitle A-General Military Law, Part III-Training and Education, Chapter 108-Department of Defense Schools, Section. 2166.
[2] http://www.soaw.org/about-the-soawhinsec/what-is-the-soawhinsec
[3] Human Rights Watch, Colombia – The Ties That Bind: Colombia and Military-Paramilitary Links February 2000, Vol. 12, No. 1 (B). http://www.hrw.org/legacy/reports/2000/colombia/
[4] "Western Hemisphere Institute for Security Cooperation". Center for International Policy.http://www.ciponline.org/facts/soa.htm
[5] Krickl, Tony (February 3, 2007). "CGU Student Josh Harris to Spend Two Months in Federal Prison for Protesting". Claremont Courier. https://www.claremont-courier.com/pages/Topstory020307.1.html
چندي پيش خبري در سايت باشگاه خبرنگاران منتشر شد مبني بر فعاليت هاي پوششي«رکسانا شاپور» به عنوان مأمور سرويس جاسوسي MI6 در ايران که با عنوان پوششي «مدير روابط عمومي سفارت انگليس در تهران» وهمکار بي بي سي صورت مي گرفت (خبر مورخ 2/2/1391 تحت عنوان:افشاگري در مورد فعاليتهاي يک عنصر ويژه MI6 در تهران )نقش او در اغتشاشات سال 1388 که با مأموريت سفارت انگليس صورت مي گرفت و اعترافات حسين رسّام در بازجويي ها ، موجب شد که با شکست فتنه 88 ، رکسانا شاپور نيز بلافاصله از کشور فرار نموده و به دامان ماموريت دهندگان اصلي در لندن پناه برد.
انتشار آن خبر بازتابهاي وسيعي در پي داشت و باشگاه خبرنگاران را با تماس هاي متعددي از طرف برخي سازمان ها و موسسات پژوهشي و افرادي که اطلاعاتي در مورد او داشتند مواجه ساخت (اعم از اقوام ،همکاران سابق ، همسايگان و آشنايانش) تا آنجا که علاوه بر داخل کشور ، چندين تماس از انگلستان ،امارات و آمريکا داشتيم و هر يک از تماس ها ، برگي از پرونده اين زن هزار چهره را ورق مي زد و گوشه اي از زندگي عجيب او را روشن مي ساخت و يا ابهامي جديد ايجاد مي کرد و معلوم بود که برخي ابهام آفريني ها ،کاملاً حساب شده و هدفمند صورت مي گرفت و نقش رد گم کني ايفا مي کرد.
مجموعه واکنش ها و بويژه تماس هاي مرموزي که با هدف گم کردن ردها و سوابق رکسانا شاپور صورت مي گرفت ،باشگاه خبرنگاران را وا داشت تا تيمي پژوهشگر را به بررسي و تحقيق پيرامون اين فرد بکار گيرد. دامنه تحقيقات تيم مورد نظر گسترده شد و جالب آن بود که هرچه تحقيقات گسترش پيدا مي کرد ، در کنار کسب اطلاعات جديد ابهامات ديگري نيز پديد مي آمد تا آنجا که پژوهشگران مذکور لقب «ميس لمبتون ايراني » را به نامبرده دادند! در ميانه راه ، گذرمان به يکي از مراکز معتبر مطالعاتي و پژوهشي کشور افتاد و معلوم شد که آن مرکز نيز در يکي از پروژه هاي تاريخ پژوهي خويش به نقش آفريني چند عنصر مرموز انگليسي – ايراني برخورد نموده و در حال تحقيق پيرامون يافته هاي مهم خود است. امتياز بزرگ آن مرکز دسترسي به برخي مراکز اسناد معتبر کشور بود که باشگاه بدانها دسترسي نداشت.
اگر باشگاه خبرنگاران کپي کوچک شده ميس لمبتون گذشته را در نقش رکسانا شاپور فعلي يافته و در گزارش حاضر معرفي مي کند ، مرکز فوق الذکر نيز موفق شده بود مدل کاريکاتوريزه و تحقير شده چند شخصيت مهم و مرموز تاريخ معاصر را در کالبد افرادي پيدا کند که ماموريت يافته اند تا در زمان حاضر، همان نقش هاي مرموز و تکراري را ايفا کنند. مثلاً نقش «شاپور ريپورتر» تاريخي را در جسد فردي همچون کسري ناجي يافته است يعني کسي که حلقه اتصال فِرق انگليس ساخته همچون بهائيت، فراماسونري و صهيونيزم با ديگر گروه هاي اپوزيسيون و با شبکه هاي «من و تو» و بي بي سي است.
همچنين اگر در گذشته يک لمپن تمام عيار به نام شعبان جعفري (معروف به شعبان بي مخ) توسط ايادي بيگانه خلق و بکار گرفته شده بود، مشخص گرديد که نمونه امروزين لمپنيزم مورد نياز انگليسي ها در قالب فردي بنام صادق صبا (مدير شبکه بي بي سي فارسي) آفريده و بکار گرفته شده است. فردي که در زمينه فساد مالي به «صبا شعبده باز» معروف شده (کنايه از مهارت در جيب بري و در غايب کردن حاصل دزدي هايش از انظار) و در مفاسد اخلاقي ، هيچ حد و مرزي نسبت به همکاران و اطرافيان مؤنث خود نمي شناسد تا آنجا که رسوائي هاي حاصل از تجاوزش به پونه . ق ، شهره خاص و عام بوده و منجر به درخواست انتقال پونه از بي بي سي فارسي به بي بي سي جهاني يا به شبکه بهائي «من و تو» شده است.
همچنين است کشف نمونه آزمايشگاهي تقي زاده گذشته در «عنايت فاني» کادر برجسته بي بي سي فارسي امروز که خود داستاني طولاني و عجيب دارد که بايد به وقت خود مورد بررسي قرار گيرد.
نيز نقش خاص حسين باستاني در ايفاي نقش رابط (چه رابط داخل و خارج ، چه لندن و پاريس، چه برخي عناصر درون حکومت با اپوزيسيون و با سرويس هاي اطلاعاتي اروپايي).
از سويي وجود اطلاعات مکمّل نزد دو طرف و از سوي ديگر نياز متقابل باشگاه و مرکز پژوهشي فوق الذکر موجب انجام تبادلي مطلوب بين طرفين گرديد. بخشي از يافته هاي باشگاه خبرنگاران در اختيار آن مرکز پژوهشي قرار گرفت تا در تدوين پروژه اي که در دست انجام داشتند، بکار گرفته شود. از طرف ديگر ، بخشي از اطلاعات آنها پيرامون ارتباطات خاص « ميس لمبتون ايراني » در اختيار باشگاه قرار گرفت که در تدوين مجموعه حاضر ، به کار آمد.
باشگاه خبرنگاران در نظر دارد يافته هاي خود را در سلسله گزارش هايي منتشر نمايد و در عين حال پرونده را باز مي گذارد و از کليه کساني که اطلاعات يا سندي در مورد اين زن چند چهره و نيز عناصري همچون کسري ناجي، عنايت فاني، صادق صبا و حسين باستاني دارند ، تقاضا دارد اسناد و اطلاعات خود را در اختيار باشگاه خبرنگاران قرار دهند.
2- ميس لمبتون اصلي چه کسي بود و چه نقشي ايفا کرد؟
ميس لمبتون (1290 تا 1387 ه. ش) معروف به ملکة جاسوسي و کودتا، مادر جاسوسي و جاسوسان،انگليسي الاصل،ايران شناس و کسي که 60 سال از عمر خود را عليه ايران و بخش مهمي از آنرا در ايران سپري کرد. او که از مؤثرترين جاسوسان انگليسي در ايران شناخته شده ، از جمله عناصري بود که در تلاش براي انگليسي کردن حکومت محمدرضا پهلوي، در شرايطي که تنفّر عمومي در ايران عليه انگليس به اوج خود رسيده بود ، اقدامات مؤثري انجام داد. آنهم در زماني که رقباي آمريکائي و آلماني انگليس اقدامات همه جانبه اي براي بسط نفوذ خويش در ايران به منظور از ميدان به در کردن رقيب انگليسي خود به عمل مي آوردند.
وي در عزل رضاخان و جايگزيني محمدرضا نقشي عمده ايفا کرد و پس از به قدرت رسيدن محمدرضا از جمله کساني بود که شاه مخلوع از او حرف شنوي تمام عيار داشت و درباريان به دست بوس او مي رفتند. ميس لمبتون با طيف گسترده اي از به اصطلاح روشنفکران غرب زده و لائيک، حتي نوع کمونيستي آنها ارتباطات وسيعي برقرار کرده بود. اين زن از جمله افراد مؤثر در راه اندازي راديو فارسي بي بي سي بوده و بعد از راه اندازي نيز همکاري نزديک و گسترده اي با اين راديو داشت.
بخش مهمي از فعاليت هاي مارکسيستي در ايران ، زير نظر مستقيم لمبتون صورت مي گرفت و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي،فرار عدّة زيادي از چپي ها به انگلستان و اقامت در لندن (از جمله رهبران چريک هاي فدايي خلق) و همکاري آنها با بي بي سي مبتني بر آن سابقه همکاري هاي نزديک (و البته محرمانه) مي باشد.
ميس لمبتون در کودتاي 28 مرداد نقشي بسيار اساسي اما کاملاً حساب شده و بکلّي پنهان (برخلاف آمريکائي ها) ايفا کرد. او به همه جاي ايران سفر کرده ،بين بسياري از اقوام ايراني زندگي نموده و مطالعات عميق و دامنه داري در موضوع ايران شناسي انجام داده بود و نتيجه تحقيقات و مطالعات خود را تا 30 سال پس از بازنشستگي در اختيار سازمان هاي جاسوسي و افسران اطلاعاتي که عليه ايران فعاليت مي کردند ، قرار مي داد. به همين جهت نسلي قابل توجه از افسران اطلاعاتي و ديپلمات هاي انگلستان (حول هدف ايران) و گردانندگان قبلي و فعلي راديو و تلويزيون بي بي سي فارسي، تربيت شده او هستند.
3- دعوايي که منجر به کشف ميس لمبتون ايراني گرديد
انتشار خبر يکي از کلاه برداري هاي حرفه اي صادق صبا اگر چه در نوع خود بسيار مهم بود اما هيچگاه پيش بيني نمي شد که آن اتفاق به کشفيات بسيار بزرگي بينجامد. قصه از اين قرار بود که سايت بولتن نيوز در تاريخ 27 آبانماه 1390 خبري تحت عنوان «کلاه برداري بي بي سي فارسي از بيوه شاه سابق» منتشر نمود.
خلاصة خبر اين بود که فرح پهلوي براي ديدار از شبکه بي بي سي فارسي ابراز تمايل مي نمايد، مديريت شبکه جهاني بي بي سي با شرط محرمانه ماندن ديدار موافقت مي کند، فرح در هنگام ديدار پيشنهاد مي کند در ازاي کمکي دوميليون دلاري به شبکه بي بي سي (آنهم تحت عنوان دهان پرکن کمک به گسترش اطلاع رساني در ايران)، آن شبکه فيلم مستندي از زندگي نکبت بار او را توليد و پخش نمايد، صادق صبا بطور پنهاني به فرح مي گويد که آن مبلغ را به حساب شخصي او بريزد و در عوض،او ضمن توليد و پخش آن مستند، تصاوير فرح را به بهانه هاي مختلف از بي بي سي فارسي پخش نمايد. (اتفاقي که در همين روزها نيز و به بهانه بازگويي خاطرات فرح از سفر ملکه انگليس به ايران در 52 سال پيش ؟! حادث شد و چند بار تکرار شد)
پس از چانه زني طرفين بالاخره فرح با پرداخت محرمانه چهارصد هزار پوند به صادق نژاد موافقت و قسط اول آن (دويست هزار پوند) را واريز مي نمايد ، صادق صبا کار توليد مستند را به تيمي خارج از بي بي سي فارسي مي سپارد، مستندي که توليد و پخش مي شود نه تنها مورد رضايت فرح نبوده بلکه او را به شدت شاکي مي نمايد و قسط دوم را به صبا نمي دهد، دعوايي پنهان بين آنها (و بعداً اشرف پهلوي و ...) در مي گيرد و بقيه ماجرا...
اين دعوا ادامه داشت تا چندي بعد مشخص شد حلقه اتصال بيوه شاه مخلوع به صادق صبا، زني به نام رکسانا شاپور بوده است و ايضاً همين زن بوده که با دريافت کميسيون از طرفين ،امکان ديدار فرح از بي بي سي فارسي را فراهم کرده و هنگام ديدار نيز نقش دلال بين آن دو نفر را ايفا کرده است.
در آن خبر آمده بود که ملاقات فرح و صبا منجر به قراري محرمانه بين آن دو نفر مي شود. در اين هنگام اشرف (خواهر فاسد محمدرضا پهلوي) از انجام چنان معامله اي مطلع و او نيز درخواست مشابهي مي کند و صبا نيز گوش بُري مشابهي از او انجام مي دهد (دريافت وجهي کلان به عنوان کمک به بي بي سي فارسي ، بدون هيچ فايده اي براي آن پيرزن بدنام).
لذا ابتدا فرح پهلوي تصميم به شکايت از صادق صبا مي گيرد. اما به دليل پرداخت پنهاني و غيرقانوني پول به صادق صبا (يعني پرداخت رشوه به او) و نداشتن هيچگونه مدرکي از پرداخت مذکور،لذا از ارائه شکايت خودداري مي ورزد. از طرف ديگر ، طرح چنان شکايتي به معناي اقرار رسمي نسبت به پرداخت رشوه بود که علاوه بر رسوايي، آثار کيفري آن متوجه فرح پهلوي و رکسانا شاپور (دلال آن معامله) مي گرديد و اما جنجال حاصل از آن معامله و تبديلش به يک رسوايي تمام عيار موجب نگراني و انصراف صادق صبا از عمل به تعهدش در قبال اشرف مي شود. بدين ترتيب دعوايي سه جانبه (صبا ، فرح ، اشرف) شکل مي گيرد و هر سه طرف دعوا ، علاوه بر يکديگر ، رکسانا شاپور را عامل بروز اين رسوايي معرفي مي کنند.
اما رکسانا شاپور در اين شرايط درمانده نمي شود. هوش،نفوذ و ارتباطات ويژه اين زن هزار چهره بکار مي افتد و مشکل را (لااقل براي مدتي محدود) رفع و رجوع مي نمايد.« ميس لمبتون ايراني» که از برنامه و تاکتيک جديد و جاه طلبانه رضا پهلوي براي مطرح نمودن خويش بين اپوزيسيون مطلع شده بود ،اينرا به نيکي دريافته بود که تحقق رؤياي جديد ربع پهلوي دقيقاً به معناي نياز شديد و روزافزون او به رسانه هايي همچون بي بي سي فارسي و «شبکه بهايي من و تو» است. بنابراين اين بار وارد معامله اي با رضا پهلوي مي شود.
در اين معامله رکسانا از طرف صادق صبا متعهد مي شود که خدمات رسانه يي مورد نياز ربع پهلوي را از طريق شبکه هاي«من و تو» و بي بي سي فارسي تأمين نمايد و در عوض ، رضا پهلوي نيز رضايت مادر و عمه خود را جلب و آنها را از تعقيب صادق صبا برحذر دارد.
بدين ترتيب يک مشکل نفس گير صادق نژاد(صبا) لااقل موقتاً رفع مي گردد و از دست دو عفريته خاندان پهلوي (فرح و اشرف) رها مي شود. اما مشکل ديگري همچنان باقي مي ماند و آن «زير ذره بين رفتن رشوه هاي دريافتي صادق صبا» از طرف دستگاه هاي امنيتي ، قضايي ، مالياتي انگليس و مقامات بي بي سي جهاني مي باشد. بازهم ارتباطات رکسانا شاپور بايد بکار گرفته شود.
به گزارش گروه بين الملل بازار خبر BMW كوپه زاگوتا ، به عنوان يك نمونه استثنايي از خودروهاي كوپه بي .ام . و تعريف ميشود كه حاصل مشاركت آدرين ون هوي دانك نائب رئيس ارشد طرح BMW و نوريهيكوهارادا طراح اصلي زاگوتا است.
در حقيقت اتومبيل بي . ام. و كوپه زاگوتا ، جديدترين خط همكاري BMW با انجمن طراحان ايتاليايي است كه تاريخچه همكاري بي ام و با انجمن ياد شده به سال 1939 باز ميگردد كه بي. ام. و 328 بر روي بدنه ايتاليايي ايجاد شد كه اين نمونه در مسابقه معروف سال بعد با عنوان ميل ميگليا برنده شد.
به نظر مي رسد اين مدل كوپه بر پايه يكي از انواع Z4، مانند Z4 SDrive با 306 اسب بخارطراحي شده است.
گفتني است بي . ام . و كوپه زاگوتا اواخر اين هفته در نمايشگاه كنكورسو دي الگانزا و يا دياسته در ايتاليا رونمايي مي شود.
تظاهرات مخالفان احمد شفیق نامزد انتخابات ریاست جمهوری مصر در قاهره
نمایش هوایی تیم آکروباتیک نیروی هوایی صربستان در زاگرب
مسابقات ژیمناستیک قهرمانی اروپا در فرانسه
نیروهای انگلیسی در حال انتقال داخل هواپیما در افغانستان
یک روز بهاری در کوه ایگر در رشته کوه های آلپ در سوییس
سربازان آمریکایی در حال بازی پلی استیشن در پایگاهی در استان لوگار در شرق افغانستان
مراسم تشییع دهها سرباز ارتش یمن که در جریان انفجار انتحاری هفته گذشته القاعده در صنعا کشته شدند
ساخت 300 قطعه 60 کیلویی پنیر با تصویر ملکه بریتانیا به مناسبت شصتمین سالگرد سلطنت ملکه
آب خوردن میمون ها در یک روز گرم در جامو هند